SKY

سید مسرور

SKY

سید مسرور

بخش خبر ها

نگرشی بر سیاست های نظامیگر پاکستان در قبال خط « دیورند»

اشـاره:

 

این مطلب را که نگرشی بر سـیاست های نظامیگر پاکسـتان اسـت، چندی قبل تهیه نموده بودم که تا کنون اقبال چاپ نیافت. فکر می کنم در اوضاع کنونی که گاهی پاکسـتان در رابطه به متشـنج سـاختن اوضاع سـرحدی قد بلندک می نماید و دیگران تنها آنرا نظاره می نمایند، موقع مناسـب برای نشـر و چاپ آن باشـد. امید اسـت مورد علاقه خوانندگان » نی « قرار گیرد

در صد و ده سال قبل از امروز( 1893) معاهـده ای میان امیر عبدالرحمن خان پادشـاه آنوقـت افغانسـتان و سـرهـنری مارتمیر»  دیورند«

سکرتر امور خارجی ( وزیر خارجه) هـند برتانیوی و نماینده خاص انگلسـتان در کابل عـقـد گردید. معاهـدهء یی که میتوان آنرا دربین معاهدات دول جهان خیلی ها تمسـخر آمیز ویکجانبه نام نهاد. زیرا دولت انگلیس مناطق مسـلم و عملاً داخل افغانسـتان را ملکیت افغانسـتان شـناخته بود. در حالیکه امیران خاکهای افغانسـتان را که زیر تسـلط انگلیس نرفـته بود با تقـریباً  سـه میلیون نفوس آن بنام مال و ملک دشـمن شـناخـتند و مسـوولیت عظیم تاریخی را برای هـمیشـه بدوش کشـیدند.

اما مردم افغانسـتان از عــقـد چنین قـرار دادی تنفـر و انزجار خودرا تبارز دادند. سـرحدات آزاد تا خروج انگلیس از هـندوسـتان به مبارزات خود دوام داده و به تسـلیمی قطعی تن در ندادند.

انگلیس ها قبل از آنکه معاهـده » دیورند«  را پیش کشـند، اوضاع را در طول سـرحدات به نفع خود متشـج سـاخته و باعث خون ریزی های بسـیاری بین اهالی گریده بود. آنها سـعی میکردند که در اصلاح این فـتنه ها بیشـتر موقف » مصلح و خیر خواه« را اتخاذ دادند. چنانچه قسـمتی از مردم توری را وا داشـتند تا جُوی جدیدی در زمین پتیاله حفـر نمایند و زد و خورد های را باعث شـوند. در جبهه شـرق نیز انگایس ها اعلاناتی را منتشـر سـاخـتند که بر مبنای آن به معاش خوران سـرحدی افغانسـتان، دولت انگایس دو چند معاش می پردازد بشـرطیکه اطاعت نامه ای بنام دولت انگلیس بنویسـند. همچنین انگلیس در سـرحد ننگرهار نیز با حفـر جُوی ها در موضع مچنی گلهایی رابه آب دادند و آتش عـداوت را بین مردم شـنوار و اُتمان زایی نیز بر افروخـتند، در نتیجه اسـتخوان شـکنی ها و کُـشـت وخون فراوانی میان برادران هموطن رُخ داد.

 همه این تزویر ها » امیر آهنین « را آب سـاخت و با لغزش و تحت فـشـار با آنهمه هوش و قوت ایکه داشـت به امضاء معاهـده » دیورند « تن در داد.

اما در بیش از صد سـال بدین طرف این معاهده بمثابه عمده ترین  موضوع مورد مناقـشـه میان حکومات مختلف افغانسـتان و حکومات پاکسـتان پا بر جای باقی مانده اسـت. پاکسـتان هـمیشـه بصورت مسـتدام سـعی نموده اسـت تا از کوچکترین خلا اسـتفاده نموده و بخاطر به رسـمیت شـناختن این خط تلاش مذبوحانه را کاربندد. ولی بنابر فـشـار مردم افغانسـتان از یکطرف و پالیسی های سـختگیرانه حکومات سـابق افغانسـتان خاصـتاً هـنگام زمامداری سـردارد محمد داؤد و سـالهای حاکمیت حزب د. خ. ا. ( حزب وطن)، پاکسـتان با حفظ به کار بُرد خدعه و نیزنگ وسـیاسـت مزدورانه خویش مؤفق به تحقق امیال آزمندانه وپالیسی ها غاصبانه خود نگردیده اسـت. حتا در بین مردم شـایعاتی وجود دارد که رویکار آمدن طالبان و قتل فجیعانه دکتور نجیب الله رئیس جمهور فقـید افغانسـتان بی ارتباط به قضیه خط»  دیورند « نبوده که در اثر آن مؤقـتاً منافع آتی پاکسـتان بر آورده شـده و به یکه تازی و خود کامگی خویش تداوم بخشـد.

سـیاسـت و نیات شـوم پاکسـتان را بعـد از به قـدرت رسـیدن حزب د. خ. ا. ( ثور 1357 ) و تجاوز نظامی اتحاد شـوروی ( جدی 1358 ) میتوان چنین خلاصه نمود:

ــ جلوگیری از تحقق سـیاست های مطروحه افغانی مبنی بر الحاق دو باره سـرزمین های آنطرف خط»  دیورند « به افغانسـتان و دفن کردن ادعای افغانسـتان در رابطه به این خط و در نتیجه باز کردن راه اسـتراتیژیک افغانسـتان برای دسـت یابی به ثروت های آسـیای میانه.

ــ ممانعـت از تبارز سـرزمین های آنطرف سـرحد بحیث کشـور مسـتقـل و یا احقاق حق تعـین سـرنوشـت آنها.

ــ تقویت متداوم ظرفـیت ها نظامی خویش یا تخنیک معاصر تا سـرحد ایجاد و سـاختن بم اتمی بحیث وسـیله فـشـار در منطقه.

ــ سـازماندهی، حفظ، تقویت و به کار گیری طیف وسـیعی از اپوزیسـیون رژیم های افغانی جهت پیشـبرد عملیات تخریبی نظامی، توأم با سـبوتاژ اقتصادی و راه اندازی جنگ روانی به وسـیله آنها جهت برهم زدن ثبات در افغانسـتان.

ــ بی اعـتبار سـاختن و تجرید رژیم های افغانسـتان درعرصه بین المللی، بخصوص درمیان کشـور های اسلامی، کشـور های عضو جنبش عدم انسـلاک و در سـازمان ملل متحد

ــ اسـتفاده حد اکثر از مقاومت و جنگ علیه تجاوز شـوروی تحت پوشـش احزاب و تنظیم های ” جهادی“ با کار وسـیع اوپراتیفی درمیان قوماندانان » مجاهـدین « بمثابه حلقه عمده تعیین کننده جهاد و بدینطریق حفظ اعضای رهـبری آنها.

پاکسـتان برای تحقق اهداف فوق » داعیه آزادی افغانسـتان«  و » دفاع از اسـلام«  را علم نمود. احزاب، تنظیم ها و سـایر سـازمان های اپوزیسـیون افغانی را با مهرو نشـان » اسلامی« تقـویت و بمثابه پـروژه های ماشـین جنگی خویش دراسـتقامت اهداف خصمانه خویش فعال سـاخت. کشـو خودرا جبهه » مقـدم مبارزه با کمونیزم«  خواند و پشـتیبانی وسـیع نظامی، اقـتصادی و سـیاسی جهان سـرمایداری و کشـور های اسـلامی را جذب و برای سـازماندهی عملیات خرابکارانه در افغانسـتان به کار بُرد.

با به قـدرت رسـیدن حکومت مجاهـدین درکابل پاکسـتان آرام نه نشـسـته و به ادامه سـیاسـت های گذشـته خویش یک بار دیگر حالت تعـرضی را اختیار نمود که رؤس عمده سـیاسـت پاکسـتان درین مرحله را چنین می توان مشـخص سـاخت:

ــ ادغام کامل سـرزمین های » قبایل آزاد«  متشـکل از » ایجنسی « های خیبر، مومند، ملکند، باجور، وزیرسـتان شـمالی و جنوبی، با پاکسـتان و انفاذ قوانین پاکسـتان برمناطق مذکور بحیث جزیی از قلمرو پاکسـتان.

ــ تحکیم هـرچه بیشـتر مواضع خویش در ولایات افغانی همجوار با پاکسـتان و گسـترش سـاحه نفوذ و تاثیر خویش از محدوده ولایات مذکور به سـایر ولایات غربی، مرکز و شـمالی افغانسـتان.

 ــ تضعیف ظرفیت جنگی کار آزموده و ازمیان بر داشـتن مجموع امکانات یک اردوی آبدیده و دارای کادر متخصص ملی در افغانسـتان

ــ محروم نگهداشـتن دسـتگاه حاکمیت دولتی افغانسـتان از کادر ملی متخصص در تمام عرصه ها، سـرکوب روشـنفکران ملی علاقـمند به حیات مدنی به منظور نگاه داشـتن افغانسـتان در فضای رعب انگیز افکار افراطی عقب گرا، مخالف ترقی اقـتصادی و اجتماعی و عقـب نگهداشـتن افغانسـتان و در نتیجه تأمین وابسـتگی اقـتصادی به پاکسـتان.

ــ بازی های عقـب پـرده پاکسـتان در وجود حکومت مجاهـدین و طالبان تا جایی رسـید که آنها منافع ملی و مردمی را قربان منافع ایدیالوژیک و خارجی نموده ومداخلات آشـکار پاکسـتان را رسـالت اسـلامی دانسـته و هـویت ملی و افغانی مارا زیر سـایه » اُمّت « قرار دادند. حتا شـماری از رهبران جهادی آماده شـدند تا کشـور مارا تحت نام » فـدراسـیون اسـلام « با پاکسـتان مدغم سـازند.

بعد از رویداد یازدهم سـپتامبر ( 2001 ) و درگیری شـدن امریکا در روند جاری سـیاسی و نظامی افغانسـتان که هـدف نخسـتین آن برچیدن نظام طالبی وجاگزینی یک رژیم طرفـدار غرب بود. پاکسـتان را وارد برزگترین چالـش و بحران داخلی سـاخت. درنتیجه آن پاکسـتان دیگر نمی توانسـت مقاصد، اهداف ومنافع آتیه غرب را در منطقه تأمین نماید. روی همین ملحوظ زمامداران غربی توجه عمده را به پاکسـتان معطوف داشـتند تا پاکسـتانیکه آبسـتن یک تغـییر به نفع بنیادگرایی و اکسـتریمیسـم اسـت در دائره منافع خود حفظ و نگهدارند.

حوادث بعدی نشـان داد که پاکسـتان غافلگیر، و سـیاسـت دوجانبه را روی دسـت گرفـت. فعالیت گروههای فرقه ای مذهـبی پاکسـتان را سـراسـیمه سـاخته اسـت و میخواهـد این ناکامی خودرا باسـازماندهی گسـترش سـاحه نفوذ خویش در اینطرف سـرحد و در داخل افغانسـتان جبران کند. اما بعید نیسـت که از برکت سـیاست های نادرسـت حاکمان نظامی پاکسـتان که از سـالیان متمادی بدین سـو در قبال اوضاع اطراف افغانسـتان خاصتاً در مسـاله خط ” دیورند ” داشـته اند و هـنوز هم متاســفانه  به شـیوه های عوام فریبانه تر آنرا ادامه میدهـد، در پاکسـتان برخورد ها ی خشـونت آمیز  نظامی تشـدید و به اوج خود خواهـد رسـید و اسـلام آباد پا داش حمایت خود را از نیرو های افراطی اسـلامیسـت خواهـد پرداخـت. اکنون چنین به نظر میرسـد که پاکسـتان به حیث میدان تناقضات و درگیری ها این نیرو ها به سـوی بربادی در حرکت اسـت.

اکنون که از معیاد معاهـده دیورند صدو ده سـال میگذرد و بائیسـت بر وفق میثاق های ملل متحد مورد فـسـخ و یا تمدید قـرار گیرد. رژیم نظامی گر پاکسـتان با تعقـیب پالیسی پیشـروی بمثابه میراث خور اسـتمعار کهن و با اسـتفاده از ضعف و نا توانی و خلای قـدرت ایکه عملاً در افغانسـتان مشـهود اسـت، تحریکات بی سـابقه را درسـرحدات آزاد به وجود آورده و با افـزایش بیش از ( 18) پوسـته سـرحدی جدید ( 45 ) کیلومتر در عمق خاکهای اینطرف سـرحد تجاوز علنی را به راه انداخته و باعث جارو جنجال ها و دردسـر هایی برای زمامداران کنونی افغانسـتان گردیده اسـت. سـوال مطرح میشـود که چرا نظامیگران پاکسـتان مقطع حسـاس کنونی را برای تبارز نیات شـوم شـان در قبال خط ” دیورند“ انتخاب و بهانه های را سـر داده اند؟

پاسخ روشن اسـت، درینجا دو عامل را میتوان برجسـته و بیان داشـت:

اولاً چون افغانسـتان فاقد اردوی ملی بوده و متناسـب به آن دارای توانایی های کمتر نظامی و عکس العمل سـریع میباشـد. چه » مجاهـدین « که اردوی ناتوان کشـور را تشـکیل میدهـند صرف به جنگ های چریکی بلدیت داشـته و در محاربات جبهه ای هیچگونه آشـنایی و محارسـت مسلکی ندارند.

ثانیاً چون بیشـتر از یک ونیم میلیون مهاجران افغان جبراً در پاکسـتان مسکن گزین اند، بناءً این کمیت قابل ملاحظه بهترین امکان برای گروگان گیری بعـد از حوادث جنگ احتمالی میان افغانسـتان و پاکسـتان بوده و این هـردو شـاخص بحیث نقاط ضعف وجود داشـته و بعـید نیسـت که پاکسـتان در محاسـبات خود آنرا حتماً سـنجیده اسـت.

اکنون اهداف پاکسـتان سـاده و روشـن اسـت. پاکسـتان که حمایت امریکا را به بهانه جسـتجوی بقایای القاعده و طالبان حاصل نموده اسـت این بار میخواهد اوضاع را مغـشـوش سـاخته و با اشـغال یک عده مناطق این طرف سـرحد تحریکاتی را به بار آورد. تا آنکه چنین جارو جنجال ها توجه جامعه بین المللی را بخود جلب نماید. هـنگام بروز چالشـهای سـرحدی، لخدربراهـیمی نماینده خاص ملل متحد در امور افغانسـتان از میانجیگری قضیه خود را کنار زده، اشـغال پاکسـتان را سـوء تفاهم وانمود، و اظهار امید واری نموده بود تا زمامداران افغانسـتان و پاکسـتان معضله را با مسـاعی مشـترک شـان حل و فصل نمایند. چنانچه آقای براهـیمی نیز گفـته بود که اگر ازمن خواهـش شـود، این کار را خواهم پذیرفـت. دراین صورت بعد از چنه زدن های پاکسـتان که مشـهور اسـت و گرفـتن تعـهدات جدید از حکومت ناتوان افغانسـتان که خود دسـت نگر خارجی ها و محتاج به حمایت از پاکسـتان بوده و عملاً درموقف خیلی ها نابرابر با پاکسـتان و سـایر هـمسـایه های خود قرار دارد، منازعه را با امضاء معـاهـده ای که طرفین متعاقـدین ( افغانسـتان و پاکسـتان) را به رعایت نورم ها یی وادار سـازد خاتمه خواهـند بخشـید. در آن صورت ظاهـراً پاکسـتان از مناطق اشـغالی سـال 2003 عقـب  نشـینی و ناگزیر به خط قبلی اخذ موقع خواهد نمود. حکومت افغانسـتان نیز که ظاهـراً اشـغال را در نتیجه این معاهـده عقـب زده اسـت پیروزمندانه از آن اسـتقـبال خواهـد نمود. درحقـیقـت آرزوی دیرینه پاکسـتان مبنی بر تمدید خط دیورند که میعاد آن خاتمه پذیرفـته اسـت پرداخـته و با حمایت جامعه بین المللی آنرا رسـمیت می بخشـد. درنتیجه پاکسـتان با خدعه و نیرنگ قضیه رابه نفع خود حل و فصل می نماید و سـوال حق تعیین سـرنوشـت ملل کماکان بیجواب باقی می ماند.

موقعـیت کنونی جداً می طلبد تا حکومت انتقالی افغانسـتان با هـوشـیاری و درایت همه جانبه و اتخاذ تدابیر جلو گیری کننده، منافع ملی مردم افغانسـتان را با در نظر داشـت احترام به حق تعیین سـرنوشـت ملل حفظ نموده و از داعـیه برحق سـاکنان مناطق آزاد حمایت بیدریغ خویشـرا مبذول دارد.

پینویس ها:

از کتاب » افغانسـتان در مسـیر تاریخ « نوشـته می غلام محمد غـبار مؤرخ شـهـیر کشـور و فصلنامه »  حریر « شـماره جنوری 1999 نوشـته فقیر محمد ودان تحت عنوان » مروری بر اسـتراتیژی پاکسـتان و نقـش طالبان«  اسـتفاده بعمل آمده اسـت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد